علوی و لیدنر[۵۶] (۲۰۰۱)، این طور اظهار داشتهاند که هر یک از چشماندازهای بالا، مستلزم راهبردها و انواع مختلفی از ابزارها و تکنولوژیها برای مدیریت دانش است. برای مثال، اگر دانش به صورت شیء قلمداد شود، آنگاه مدیریت دانش باید اهمیت ذخایر دانشی را در سازمان برجسته سازد. اگر دانش به عنوان یک فرایند نگریسته شود، مدیریت دانش باید بر جریان دانش در فرآیندهای خلق دانش، اشتراک دانش و توزیع دانش تمرکز کند. اگر دانش به عنوان یک قابلیت در نظر گرفته شود، مدیریت دانش باید بر ایجاد صلاحیتهای مرکزی، فهم مزایای راهبردی “دانستن چگونگی”، و خلق سرمایههای عقلانی تمرکز کند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۲-۴- دانش سازمانی[۵۷]
دانش در سازمان یعنی آنچه را که افراد درباره ارباب رجوع، محصولات، فرآیندها، اشتباه ها و موفقیت ها می دانند(بولینگر و اسمیت[۵۸]،۲۰۰۱). دانش یک سازمان می تواند در ذهن افراد،گروه ها و واحدهای آن جا گرفته باشد و بخش اصلی فرایندهای اجرایی، عرف ها و قوانین و مقررات آن محسوب می شود (لستویترا[۵۹]، ۲۰۰۴).
دانش افراد، محصول تعاملات اجتماعی آن ها است و ریشه در شرایط اجتماعی و فرهنگی آن ها دارد. تأکید بر دانش فردی به اندازه دانش سازمانی مهم است و هر دو تا حدی بر ماهیت وظایف،سطح آموزش فردی، انگیزه و میل مدیریت به دست کشیدن از وظایف قدیمی خود و محول کردن آن ها به کارمندان رده پائین تر تمرکز دارند . کوئین دانش را به خرد سازمانی تشبیه کرده است. طبق این دیدگاه، دانش سازمانی نه به سازمان،بلکه به افرادی از سازمان مربوط است که آن را تولید کرده اند (بت[۶۰]، ۲۰۰۲).
دانش سرمایه ای است که به کمک آن سایر سرمایه ها قابل بهره برداری بهینه خواهد شد. دانش سرمایه هوشمندی انسان و وجه ممیزه آدمی از سایر موجودات است. سرمایه ی دانش از سایر سرمایه های بازاری متفاوت است، زیرا این سرمایه زمانی که ایجاد شد می تواند به وسیله بسیاری مورد استفاده قرار گیرد بدون آن که از قدر آن کاسته شود و می توان به نوعی آن را غیر انحصاری دانست. سرمایه دانش غیر قابل تقسیم است و زمانی که نشر یافت دیگر نمی توان عده ای را از آن محروم و مستثنی ساخت، و به عبارتی می توان گفت زمانی دانش ارزش پیدا می کند که نشر یابد و مورد بهره برداری قرار گیرد(مورای[۶۱]، ۲۰۰۰ ،۱۵۵).
۲-۲-۵- هرم دانش
داده[۶۲]: داده ها همان اعداد خام، اشکال فاقد زمینه و تفسیر، نمودارها و یا سمبل هایی از واقعیت های عینی و مجرد و نظایر اینها هستند که به خودی خود تولید معنی نمی کنند.
اطلاعات[۶۳]: معنا بخشیدن به داده ها منجر به ایجاد اطلاعات می شود.
دانش[۶۴]: دانش، اطلاعاتی است که معنی دار، زمینه ای، مرتبط و قابل اجرا است و عناصر تجربه ای و انعکاس قوی در خود دارد.
خرد[۶۵]: دانش به منظور رسیدن به اهداف سازمانی را خرد می گویند(الوندی و همکاران، ۱۳۸۸، ۵۵).
شکل ۲-۵ : هرم دانش لیبووتیز
منبع ? الوندی و همکاران ، ۱۳۸۸)
۲-۲-۶- تاریخچه مدیریت دانش
تعداد زیادی از تئوریسین های مدیریت تکامل بحث مدیریت دانش را به عهده داشته و توزیع نموده اند، که در میان آنها برجستگانی همچون پیتردراکر[۶۶]، پاول استراوس من[۶۷] و پیترسنگه[۶۸] از آمریکا را می توان نام برد. دراکر و استراوس من بیشتر در زمینه اهمیت ارتقاء اطلاعات و دانش ساده به عنوان منابع سازمانی، و سنگه با تمرکز بر سازمانهای یادگیرنده، ابعاد فرهنگی مدیریت دانش را به وجود آورده اند. تعداد دیگری از دانشمندان وابسته به مجله ها روارد بیزینس رویو[۶۹] حقایق دیگری از مدیریت دانش را آشکار نمودند، در حقیقت دانشمند معروف لئوناردبادتون[۷۰] توانست مورد کاوی قابل توجهی را از شرکت استیل چاپارل[۷۱] ارائه دهد.
شرکتی که راهبردهای مؤثری را در زمینه مدیریت داشتن تا اواسط دهه ۱۹۷۰ مورد بررسی و تحقیق های مقاله شده و مستندات خود را با عناوین «بهار زیبا از دانش» و «ساختن منابع نوآوری» در مجله ها وارد به چاپ رسانید(یاریگر روش، ۱۳۸۲).
آقای اورت راجرز[۷۲] در دانشگاه استانفورد[۷۳] با نفوذ در بحث نوآوری و نیزآقای توماس آلن [۷۴]در دانشگاهMIT در خصوص انتقال اطلاعات و فناوری،تحقیقات زیادی را طی سال های۱۹۷۱-۱۹۷۰ به انجام رسانید که کمک بزرگی را در جهت درک و فهم اینکه مدیریت دانش چیست؟دانش چگونه تولید می شود؟چگونه استفاده می شود؟و به چه طریقی در سازمانها نفوذ می کند؟ و… را ارائه می دهد. افزودن هوش بشری که توسط آقای اینگل بارت [۷۵] در سال ۱۹۷۸ به جهان عرضه شد، توانست به سرعت یک نرم افزار گروهی و کاربردی ،توانمندی خود را در رابطه با دیگر سیستم ها ونرم افزارهای کاربردی نشان دهد. در اواسط سال ۱۹۸۰ اهمیت دانش به عنوان دارایی رقابت در بین سازمانها مشهور گردید و این در حالی بود که علم اقتصاد کلاسیک هنوز دررابطه با روشها و متدهای مدیریت آن دارای نقصان بود و هنوز برای برخی ازسازمان ها ، این غفلت وجود دارد.
فناوری کامپیوتر باعث شد ه اطلاعات با سنگینی و فراوانی آغاز به کارکند که این امر تنوع قابل توجهی در محدوده کامپیوتر ایجاد می کند و بدین ترتیب این فناوری خود قسمتی از راه حل مورد نظر برای شکل گیری مدیریت دانش گردید . سیستم مدیریت دانش به عنوان یک وسیله پیش منظور که توسط راب اکسین[۷۶] و دان مک کداکن[۷۷] مطرح گردید. نهایتا مثال برجسته طراحی وب در طول یک دهه به مسیر شکل گیری مدیریت دانش کمک نمود . در سال ۱۹۸۰ توسعه سیستم های مدیریت دانش بوجود آمدند که با استفاده کارهای انجام شده در زمینه هوش مصنوعی و سیستم های هوشمند باعث شدند تا مفاهیم تازه ای به عنوان دانش اکتسابی[۷۸]، مهندسی دانش[۷۹]، سیستم های برپایه دانش[۸۰] و هستی شناسی بر پایه کامپیوتر[۸۱]به جهان عرضه شود. اخیرا واژه مدیریت دانش در فر هنگ لغات لکزیکن [۸۲]جای گرفته است. در سال ۱۹۸۹ برای آماده سازی مدیریت دانش بر پایه فناوری کنسرسیومی از سازمانها در آمریکا کار خود را آغاز نمود تا پیشگامی خود را برای منظور نمودن مدیریت دانش به عنوان سرمایه در سازمان ها اعلان نماید .
مقاله های مرتبط با مدیریت دانش ابتدا در نشریاتی همچون ارگانیزیشنال[۸۳] ، اسلوآن منجمنت[۸۴]، هاروارد بیزینس[۸۵] ودیگر نشریه های معتبر جهانی به چاپ رسیدند.اولین کتاب در باره یادگیری سازمانی و مدیریت دانش در سال ۱۹۹۰ منتشر شدند. به عنوان مثال می توان از کتاب سنگه به نام «پنج اصل» و یا کتاب ساکایی[۸۶] با عنوان انقلاب ارزش دانش نام برد(یاریگر روش، ۱۳۸۲).
در سال ۱۹۹۱ و برای اولین بار مطالبی درباره مدیریت دانش درمراکز انتشاراتی مشهور به چاپ رسید . نوناکا[۸۷] در سال ۱۹۹۵ کتاب شرکت دانش آفرین را نوشت و برای اولین بار اصطلاح مدیریت دانش را به کار برد (عدلی، ۱۳۸۴، ۵۱).
شاید بتوان گفت وسیع ترین کار تحقیقاتی در زمینه مدیریت دانش تا امروز در سال ۱۹۹۵ توسط ای کوجیر[۸۸] ، نوناکا و هیروتاکاتاکاشی[۸۹] در سازمان خلق دانش به نام «چگونه شرکتهای ژاپنی نوآوری و پویایی را به وجود می آورند» صورت پذیرفته است.
نهایت اینکه مدیریت دانش آمده است تا جایگاه خود را با ارائه راه حل های متنوع و متفاوت در مقابل مفاهیم مدیریت کیفیت جامع مهندسی مجدد بازنماید به طوری که امروزه شرکت های مشاوره ای معتبر و بزرگی همچون ارنست[۹۰]، یانگ[۹۱]، بوزآلن[۹۲] و هامیلتون[۹۳] کسب و کار وسیعی در این زمینه به راه انداخته اند(یاریگر روش، ۱۳۸۲).
۲-۲-۷- تعاریف و مفاهیم مدیریت دانش
حسین لوکاس[۹۴](۲۰۰۵) عصر حاضر را عصر دانشورزان نامیده و می نویسد: مدیریت دانش ابتکاری تازه برای تبدیل الگوی نظام های اطلاعاتی از رویکرد پردازش شده و ارائه ا طلاعات به رویکرد گردآوری و استفاده از دانش در سازمان هاست که از به کارگیری تخصص و مهارت انباشته در ذهن و زوایای پنهان افراد تا تبدیل آنها به منابع مکتوب و مدرن را شامل است .گوپتا[۹۵] (۲۰۰۳ ) در تعریف مدیریت دانش چنین نقل می کند : مدیریت دانش فرایندی است که در شناخت، انتخاب ، سازماندهی ، اشاعه و انتقال اطلاعات و مهارت های فردی که در بافت سازمان به صورت غیر ساختاری و بالقوه موجود است ، به سازمان ها کمک کرده و منجر به حل شدن مناسب و کارآمد مسائل ، یادگیری مداوم و تصمیم گیری و برنامه ریزی به قصد اشتراک و استفاده مجدد مداوم، می شود و دانش جدید را به ارمغان می آورد ] ۲ [. دانش همیشه برای افراد ارزشمند است و فرهنگهای قوی و متمدن در جوامعی بوجود می آمدند که افراد در این جوامع به علم آموزی و دانش بها می داده اند، ولی این اصل همچنان باقی است و بلکه توجه به دانش با اهمیت تر از گذشته نیز شده است و برای هر فردی در هر سطح اجتماعی اهمیت دارد و برای کسب آن هر اقدامی می کنند و در حقیقت می توان گفت کلید اصلی گنجینه ثروتهای یک جامعه به میزان دسترسی به دانش در آن جامعه شباهت دارد. صاحبنظران و نظریه پردازان مدیریت همگی بر این موضوع اتفاق نظر دارند که کسب مزیت رقابتی تنها معیاری است که برتری سازمانها را نسبت به یکدیگر نشان می دهد که با توجه به شرایط پر تحول و پیچیده فعلی سازمانهای می توانند ماندگاری خود را تضمین کنند که محصولات و خدمات بهتری را نسبت به سایر رقبا ارائه کنند و از این طریق به مزیت رقابتی خود بیفزایند و برتری سازمان خود را نسبت به سایر سازمانها نشان دهند.
اغلب سازمانهای بزرگ امروز دریافته اند که بخاطر مهارتها و تجارب نیروی انسانی شان موفق خواهند بود و نه بخاطر سیستم های فیزیکی و مکانیکی، و اگر نتوانند سطح علمی و تخصصی نیروهای انسانی در سازمان را بالا ببرند قطعاً از بازار جهانی کنار گذشته خواهند شد. با توجه به اینکه در سازمانهای خصوصی رقابت حرف اول را میزند مبحث مدیریت دانش به عنوان اصلی ترین فاکتور کسب مزیت رقابتی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است ولی در موسسات دولتی با توجه به بی معنا بودن رقابت چندان به موضوع مدیریت دانش توجه نشده است، ولی با توجه به پیشرفت سازمانهای دولتی در سایر کشورها و ارتباطات بین المللی در بین سازمانهای جهان که به نوعی جهانی سازی تجارت و ارتباطات هم به آن گفته می شود باعث می شود تا ناخواسته سازمانهای دولتی در کشور بسوی ایجاد سازمانهای دانش محور روی آورند. تحقیقات دانشگاهی و علمی صورت گرفته بر سازمانهای دولتی که در آنها مدیریت دانش نهادینه شده است نشان دهنده عملکرد موفق و بازدهی بالای آن سازمانها می باشد. واضح است که منابع دانش نیازمند مدیریت دقیق و هوشمند دارد. علیرغم همه صحبتها درباره نیروی فکری وسرمایه معنوی ، تعداد کمی از مدیران ماهیت واقعی شرکت برمبنای دانش را درک کرده اند در حالیکه نیازسازمانهای جدید به دانش بطور وسیع پذیرفته شده است . سازمانهای معدودی هستند که امروزه بطور کاملرشد کرده اند و سطح دانش سازمانی را برای بهبود اجرا و عملکردشان ارتقاء داده اند. [ ۴۱]
مدیریت دانش مفهومی است که تعریف های زیادی برای آن ارائه شده است. دلیل این اختلاف نظرها به قسمت اول آن یعنی دانش بر می گردد. از آنجا که توافقی بر سر تعریف دانش وجود ندارد برای مدیریت دانش نیز تعاریف گوناگونی ارائه شده است.برخی از صاحب نظران مانند ارنست پرز تاکید دارند که دانش یک سرمایه سازمانی است و مدیریت دانش را بر همین اساس تعریف می کنند.وی معتقد است که مدیریت دانش عبارت است از گردآوری دانش و قابلیت های عقلانی و تجربیات افراد یک سازمان و ایجاد قابلیت بازیابی آن ها به عنوان یک سرمایه سازمانی. برخی دیگر بر فرایند مدار بودن مدیریت دانش تاکید دارند و آن را در تعاریف خود گنجانده اند. نیگل کینگ یکی از افرادی است که مدیریت دانش را فرایند خلق،سازماندهی،اشاعه و حصول اطمینان از درک اطلاعات مورد نیاز برای انجام یک کار تلقی می کند[ ۲۷] .
تعاریف دیگری از مدیریت دانش که توسط اندیشمندان این حوزه ارائه شده است در زیر آورده شده است : [۳۰]
نوناکا و تاکوچی که در سال ۱۹۹۵ کتاب معروف سازمان دانش آفرین را نوشتند و برای اولین بار اصطلاح مدیریت دانش را به کار بردند، بیان می کنند که مدیریت دانش فرایند کشف، کسب، توسعه و ایجاد، تسهیم، نگهداری، ارزیابی و به کارگیری دانش در سازمان از طریق ایجاد پیوند مناسب بین منابع انسانی و تکنولوژی و ایجاد ساختار مناسب جهت دستیابی به اهداف سازمان است [۲۹] .
مالهوترا در سال های اخیر بیشترین فعالیت را در زمینه مدیریت دانش داشته است، مدیریت دانش را کمک به سازمان ها در یافتن راه های نوین بهره جویی از دانش عینی و ذهنی افراد آن می داند.در این روش به راه ها و روش های خاصی اشاره نشده است بلکه بر راه های نوین بهره جویی تاکید شده است که نشانه گستردگی و تنوع راه ها و روش های اعمال مدیریت دانش است.در جای دیگر وی بیان می کند که مدیریت دانش در برگیرنده فرایندهای سازمانی است که به دنبال ترکیب هم افزای ظرفیت پردازش داده و اطلاعات توسط فناوری__ اطلاعات با ظرفیت نوآوری و خلاقیت منابع انسانی می باشد[ ۲۷].
داونپورت: رویکردی منظم که رویه هایی را برای شناسایی،ارزیابی ،سازماندهی،ذخیره و به کارگیری دانش به منظور تامین نیاز ها و اهداف سازمان برقرار می سازد[ ۳۷] .
پروساک: راهبردها و فرایندهایی که قادرند تولید و جریان دانش را به منظور ایجاد و برآورده ساختن انتظارات سازمان،مشتریان و کاربران درکل سازمان به وجود آورند، از این رو فرایندی گسترده است که امر شناسایی،سازماندهی،انتقال و استفاده صحیح از اطلاعات و تجربیات داخلی سازمان را مورد توجه قرار می دهد . به نظر می رسد تعریف ارائه شده از سوی داونپورت و پروساک مورد موافقت بسیاری از پژوهشگران می باشد:مدیریت دانش عبارت است از بهره برداری و توسعه دارایی های دانشی یک سازمان در جهت تحقق اهداف سازمان . دانشی که مدیریت می شود شامل هر دو نوع دانش عینی و دانش ضمنی می باشد . مدیریت این دانش شامل تمام فرایندهای مرتبط با شناسایی ، اشتراک و تولید دانش است . این امر مستلزم نظامی برای تولید و نگهداری از مخازن دانش است ، همچنین ترویج و تسهیل اشتراک دانش و یادگیری سازمانی . سازمانهای موفق در مدیریت دانش ، دانش را یک سرمایه سازمانی دانسته و ارزشها و قوانین سازمانی را جهت پشتیبانی از تولید و اشتراک دانش توسعه می دهند.
دو عامل اصلی را به عنوان عمده ترین دلایل تشکیل مکتب مدیریت دانش قلمداد کرد که البته سیر تکاملی مدیریت دانش نیز بر روی همین دو شاخه اصلی در حال تکمیل است .دی مانیا و اودر بر این باورند که رشد مدیریت دانش از دو سیر و حرکت بنیادین حاصل شده است :
-
- کوچک سازی :طی دهه هشتاد کوچک سازی ، استراتزی محبوب کاهش هزینه های سربار و افزایش سود بود .استراتژی کوچک سازی منحر به از دست رفتن بخش زیادی از دانش با اهمیت شد .زیرا کارکنان با ترک کار ، دانشی را با خود می بردند که طی سالها در ذهن انها جمع اوری شده بود .با گذشت زمان سازمان ها متوجه شدند که انها نتایج سالها اطلاعات و تجربه با ارزش را از دست داده اند و اینک مصمم بوده اند خود را از تکرار اشتباه مصون دارند.
-
- توسعه فناوری:توسعه فناوری علاقه به مدیریت دانش را به دو دلیل عمده افزایش داده است.نخست رشد انفجاری منابع اطلاعاتی مانند اینترنت و دوم روند شتابان تغییر فناوری
۲-۲-۲ مزایای سازمان متاثر از مدیریت دانش
تحقیقات و مطالعات انجام شده در سازمانهائی که مدیریت دانش پایه و اساس اصول سازمانی را تشکیل می دهند بیشترین موارد بهره گیری سازمانها را به قرار زیر تعیین کرده اند : (با توجه به بالاترین درصد(در شکل زیر هم تفاوت بین مدیریت داده ، مدیریت اطلاعات ومدیریت دانش نشان داده شده است] ۴۸[ .
-
- کسب و اشتراک دانش
-
- مهارت آموزی و یادگیری سازمانی
-
- ارتباط بهینه با مشتریان
-
- ایجاد مزیت رقابتی .
در حقیقت مدیریت دانش کارآمد، منجر به کاهش خطاها و دوباره کاری ها می شود، سرعت حل مسائل و تصمیم گیریها را افزایش می دهد، کاهش هزینه ها را در پی دارد، تفویض اختیارات بیشتر به اعضاء موجب روابط اثربخش تر و خدمات مطلوب تر به مشتریان خواهد شد و نگرانی های مدیران منابع انسانی را در مورد بازنشستگی افراد و کمبود نیروهای متخصص را نیز جبران میکند و همچنین از میزان تخلفات و فساد اداری می کاهد. با توجه به اینکه در این گونه سازمانها با بکارگیری علوم و تکنولوژی جدید و مدرن روز، ارتباط مستقیم بین کارکنان و مشتریان به حداقل میرسد و پل ارتباطی آنها معمولاً فضاهای مجازی از قبیل نرم افزارها، اینترنت، سامانه های بانکی و شبکه های پستی هستند. عوامل روانی و عوامل محیطی و فرهنگی و خستگیهای ناشی از تردد بین ادارات و شلوغی شهرها و سایر عوامل طبیعی که در زندگی شهری بر سیستم روحی و روانی افراد تاثیر گذار هست و باعث بروز درگیری ها و برخوردها می شوند نیز کاهش می یابد و در نتیجه کارائی سازمان افزایش یافته و اهداف سازمانی بیشتری محقق می شوند.بهره وری بیشتر از سرمایه های انسانی، یادگیری کارآمدتر و موثرتر نیروهای انسانی، ارائه کالا و خدمات با ارزش افزوده بیشتر، رضایتمندی کارکنان و مشتریان همه از اهداف مدیریت دانش در یک سازمان میباشد. مدیریت دانش در سازمانها بعنوان فرآیندی مطرح میباشند که طی آن یک سازمان به تولید ثروت از دانش یا سرمایه فکری خود می پردازد و با طراحی الگوهای مناسب از اتلاف سرمایه های ملی جلوگیری بعمل می آورد.
۲-۲ – ۸- دلایل پیدایش مدیریت دانش
ایده خلاق نتیجه تلفیق و ترکیب دانش گذشته در شکل و قالبی نواست و نوآوری عبارت است از توسعه ایده های خلاق و کاربردی نمودن آنها ، بنابراین توسعه خلاقیت و نوآوری سازمانی نیازمند مدیریت کارآمد و اثربخش است . هر سازمانی گنجینه ای عظیم از دانش است که اغلب به دلیل اینکه بخش اعظمی از این دانش به صورت نهان است ، مورد بی توجهی قرار می گیرد و این سرمایه ارزشمند سازمانی که می تواند موجب گسترش ، خلاقیت و نوآوری در سازمان شود، نادیده گرفته می شود. در شرایط رقابت جهانی حاکم بر عرصه صنعت و خدمات و حتی حوزه های کلان اجتماعی دسترسی به موقع و سریع به دانش معتبر و موثق ، یک مزیت رقابتی برای سازمان ها است و برای ایجاد این مزیت ، بهترین کار ، به کار گیری مدیریت دانش فراگیر در سازمان ها است.
با توجه به اهمیت دانش در میزان توانایی و رقابت شرکت ها و سازمان ها در عصری که به عصر اطلاعات مشهور است ، لزوم مدیریت آن قابل ذکر است.از جمله دلایل پیدایش مدیریت دانش عبارتند از:
۱- دگرگونی مدل کسب و کار صنعتی که سرمایه های یک سازمان اساساً مسیرهای قابل لمس و ملی بودند. (امکانات، تولید، ماشین، زمین و غیره) به سمت سازمان هایی که دارایی اصلی آنها غیر قابل لمس بوده و با دانش، خبرگی، توانایی و مدیریت برای خلاق سازی کارکنان آنها گره خورده است.