۵- ارزیابی الگوها [۸۹]: تشخیص الگوهای صحیح مورد نظر از سایر الگوها در این مرحله انجام میشود. صحت الگوها بر اساس یکسری از معیارهای سنجیده انجام میشود.
۶- نمایش دانش [۹۰]: در این بخش به منظور ارائهی دانش استخراج شده به کاربر، از یکسری ابزارهای بصریسازی استفاده میشود. برای استفاده از دانش و مدل استخراج شده، بایستی آن دانش قابل تفسیر باشد. این امر به خاطر آن است که انسان تمایل ندارد که اساس و پایهی تصمیمهای خود را بر مبنای مدلهای پیچیدهی جعبه سیاه قرار دهد. موضوع مهمی که اینجا وجود دارد آن است که اهداف دقت مدل و قابلیت درک آن معمولاً با هم در تضاد هستند. اغلب مدلهای ساده، قابلیت تفسیر بهتری دارند اما دقت آن ها پایینتر است. از طرف دیگر مدلهای دقیق معمولاً ساختار پیچیدهای دارند(مختاری ویمین فیروز ،۱۳۸۳).
شکل ۲- ۴ : مراحل پروسه ی اکتشاف دانش از داده ها
۲-۲-۴- دسته بندی دانش :
نوناکا معتقد است که همه دانش را می توان بر اساس پیچیدگی و دشواری بر روی یک پیوستار و از صریح تا ضمنی تقسیم بندی کرد و تفاوت بین این دو دانش را چنین مشخص کرد : دانش صریح[۹۱] دانشی است که به زبان رسمی تولید شود و به راحتی در میان افراد به صورت همزمان و غیر همزمان قابل تسهیم باشد مانند دستور العمل ها و برنامه های کامپیوتری . از سوی دیگر ، دانش ضمنی[۹۲] دانشی است که شخصی بوده و در تجارب افراد وجود دارد و شامل مواردی همچون : عوامل غیر محسوس ، اعتقاد شخصی ، دیدگاه و ارزش ها میباشد . در حالی که دانش ضمنی به طور بالقوه ارزش زیادی برای سازمان دارد به لحاظ ماهیت به دست آوردن و نیز تسهیم آن ، بسیار مشکل است . از سوی دیگر دانش ضمنی بیانگر دانشی است که افراد آن را در اختیار داشته ولی غیر قابل بیان کامل (وصف ناپذیر ) است .
سازمان ها در طی چندین دهه ، سرمایه گذاریهای تکنولوژی اطلاعاتی خود را بیش از آنکه بر روی دانش ضمنی متمرکز نمایند ، بر روی دانش صریح متمرکز کردهاند . سه علت عمده در این مورد وجود داشت : اول ، دانش صریح اغلب به صورت بخش استاندارد بیشتر سیستم های اطلاعاتی کسب و کار محور است . دوم ، به دست آوردن و تسهیم دانش صریح از دانش ضمنی آسان تر است . سوم ، ما نسبت به چیزی که به صورت عینی قابل انتقال نباشد (دانش ضمنی) یک بی اعتمادی ذاتی داریم . پولانی دانش ضمنی را دانستن بیشتر از آن چه که می توان بیان کرد تعریف میکند . شکی وجود ندارد که دانش ضمنی نقش اساسی را در تمایز سازمان ها و نیز تثبیت موفقیت آن ها ایفا میکند . به همین دلیل توانایی گسترش سطح دانش ضمنی از طریق یک سازمان و تسهیم مؤثر آن به عنوان یکی از اهداف مدیریت دانش تلقی می شود و البته یکی از بحث های چالش بر انگیز نیز به حساب میآید .گروه گارتنر[۹۳] در سال ۱۹۹۹ دانش ضمنی را چنین تعریف میکنند : دانش ضمنی ، دانش فردی است که در ذهن ، رفتار و درک افراد جای دارد . دانش ضمنی شامل مهارت ها ، تجربیات ، بینش و بصیرت ، شعور و قضاوت است . دانش ضمنی نوعا از طریق بحث و گفتگو ، داستان پردازی ، قیاس و تعامل فرد به فرد به اشتراک گذاشته می شود . بنابرین تسخیر یا ارائه آن به شکل صریح دشوار است ، چون افراد پیوسته به دانش فردی خود می افزایند و در درک و رفتار افراد تغییر ایجاد می شود (اخوان و همکاران ،۱۳۸۹ ) .
دانش ضمنی [۹۴]
دانش صریح [۹۵]
غیر قابل بیان در یک شکل تدوین شده
قابل تدوین
ذهنی
عینی
شخصی
غیر شخصی[۹۶]
ویژه بافت[۹۷]
عدم وابستگیبه بافت
مشکل در تسهیم[۹۸]
تسهیم آسان تر
جدول ۲-۲ ویژگی های دانش ضمنی و صریح را نشان میدهد (سیف اللهی و همکار، ۱۳۸۸ )
در مورد دانش ضمنی تلاش بر این است که این دانش به شکلی قابل تسهیم تبدیل شود . اما دانش ضمنی به طور منظم و تدوین شده وجود نداشته و طبق تعریف همیشه در حال تغییر ، رشد ، پیشرفت و شکل گیری مجدد به وسیله آخرین تجارب دارنده دانش است . این وظیفه مدیریت دانش است که دانش تدوین نشده را به صورت تدوین شده و صریح تبدیل کند و یک فرهنگ تسهیم دانش را تقویت کرده و باعث گسترش آن شود .
۲-۲-۵- تعاریف مدیریت دانش :
مدیریت دانش یک مدل تجاری میان رشته ای است که با همه جوانب دانش شامل خلق ، کد گذاری ، تسهیم و استفاده از دانش برای ارتقا یادگیری و نوآوری در بافت سازمان سروکار دارد . مدیریت دانش ، هم با ابزارهای تکنولوژیکی سروکار دارد و هم با روش های جاری سازمانی که شامل : تولید دانش جدید ، کسب دانش با ارزش از منابع خارجی ، استفاده از این دانش در تصمیم گیری ، وارد کردن دانش در فرایندها ، محصولات و خدمات ، کدگذاری اطلاعات در اسناد و مدارک ، نرم افزارها و پایگاه داده ها ، تسهیل رشد دانش ، انتقال دانش به سایر بخش های سازمان و در نهایت اندازه گیری دارایی های دانشی و اثرگذاری مدیریت دانش است . سازمان ها برای خدمت بهتر به مشتریان بایستی سیکل زمانی تولید یا ارائه خدمات را کاهش دهند ، با حداقل دارایی های ثابت عمل کنند ، زمان توسعه محصول را کوتاه کنند ، کارمندان را توانمند سازند ، سازگاری و انعطاف پذیری را ارتقا دهند ، اطلاعات را تسخیر کرده و دانش را خلق و تسهیم کنند . هیچیک از این اقدامات بدون تمرکز پیوسته بر خلق ، به روز رسانی ، در دسترس قرار دادن ، کیفیت و استفاده از دانش به وسیله تمام کارکنان و تیم های کاری اتفاق نخواهد افتاد (محمدی و همکاران ،۱۳۸۷) .
مدیریت دانش یک مدل کسب و کار نظام یافته داخلی است که به تازگی در حیطه علوم و سازمانها پدیدار شده و یک طیف وسیع علمی را با تمام منظرهای آن مورد رسیدگی قرار میدهد . این طیف وسیع میتواند ، تولید دانش ، تدوین قوانین علمی و مشارکت علمی را شامل شده و نهایتاًً به ارتقاء فراگیری و نوآوری منجر شود (محمد لو ،۱۳۸۳).
مدیریت دانش ناظر بر کیفیت و چگونگی به کارگیری اطلاعات توسط افراد برای حل مسائل ، منابع اطلاعاتی مناسب برای تبدیل به دانش و چگونگی ذخیره دانش برای استفاده توسط کاربران خاص میباشد . سازمانهای امروزی در حال تلاش برای یافتن روش هائی هستند که به آن ها در تحصیل ، سازماندهی ، انتقال و به کارگیری مؤثر دانش در کل سازمان کمک کند (واعظی وحبیبی ،۱۳۸۵ ).
کوئین[۹۹] در سال ۱۹۹۶ مدیریت دانش را مجموعه ای از فعالیت ها میداند که به شرکت کمک کرده تا دانش را از داخل و خارج سازمان به دست آورد (واعظی وحبیبی ،۱۳۸۵). همچنین مدیریت دانش به فرایند تسخیر تخصص های جمعی و به کارگیری هوشمندی در سازمان و استفاده از آن ها برای پرورش نوآوری از طریق یادگیری سازمانی مستمر ، اشاره دارد .
در دیدگاه علم اقتصاد تعریف مدیریت دانش عبارت است از بهره برداری کارآمد از منابع ناملموس مرتبط با دانش ، در همه بخش های اقتصادی برای ارتقاء بهره وری وکیفیت همه عوامل سنتی تولید (گرانت[۱۰۰] ، ۱۹۹۶).
مک دانلد در سال ۱۳۸۱ میگوید مدیریت دانش استفاده خلاق و مؤثر و کارامد از کلیه دانش ها و اطلاعات در دسترس سازمان به نفع مشتری و در نتیجه به سود خود سازمان میباشد (کارشناسان ، ۱۳۸۱).