۲-۲-۴-۴- درونی سازی از دانش صریح به دانش ضمنی
تبدیل دانش صریح به دانش ضمنی کارکنان را قادر میسازد دانش را در پاسخ و رفتار خود به گونهای ادغام کنند که در مواجهه با موقعیت یا مشکلی که کاربرد دانش لازم است بتوانند آن را به کار ببرند.
درونی سازی یعنی فرایند کسب دانش از منبعی صریح، بدین معنی که شخص میتواند تجربه خواندن گزارش کارگاه را با تجربه های پیشین ترکیب کند (آذری،۱۳۸۰،۴۷).
۲-۲-۵- شکاف دانش
یکی از چالشهای اساسی سازمانها در خصوص مدیریت دانش تفاوت میزان دانش سازمانی موجود با یاد شده است. این موضوع، به ویژه «شکاف دانش[۴۹]» دانش مورد نیاز است که از آن تحت عنوان زمانی که سازمان اقدام به تولید کالا، خدمت و یا فرآیندی نوین میکند، بیش از پیش نمایان میگردد. این امر با توجه به ارتباط تنگاتنگ فرآیندهای نوآوری و دانش، از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است.
در تعیین شکاف دانش، ابتدا حوزه دانش سازمانی به دو بخش دانش موجود [۵۰]و دانش مطلوب[۵۱] تقسیم و از مقایسه آن دو شکاف دانش معلوم میگردد. بدیهی است که باید پس از آن با اتخاذ رویهای مناسب به حذف شکاف مذبور مبادرت گردد. پائولو به منظور تبیین شکاف دانش در یک گروه پروژه، الگویی را پیشنهاد داده است، آن دو دانش مطلوب و موجود را از لحاظ دو عامل چگونگی انتشار و میزان کدگذاری دسته بندی کردهاند. از حیث عامل انتشار، الگو دارای دو بخش است: نخستین بخش، به آن نوع دانش مورد نیاز پروژه بر میگردد که آن دانش در اختیار گروه پروژه قرار دارد و بخش دوم به نوعی دانش مورد نیاز پروژه مربوط می شود که در اختیار گروه پروژه قرار ندارد.
این دو بخش از حیث مکان انتشار دانش نسبت به سازمان به ترتیب درونی و بیرونی محسوب میشدند، صددرصد دانش موجود در قالب چهار جزء (P1 تا P6) و صددرصد دانش مطلوب در قالب چهار جزء (T1 تا T4) است که در شکل(۲-۷) نمایش داده شده است.
شرح نقاط واقع بر نمودار به صورت زیر است:
-
- (P1,T1): دانش، دانش صریح در سرتاسر این دانش کدگذاری شده است و از این رو به آسانی قابل انتشار است و در اختیار یک فرد و یا تیم کوچک قرار میگیرد.
-
- (P2,T2): مانند حالت قبل است. با این تفاوت که بنابه دلایلی انتشار دانش به آسانی در این مورد صورت نمی گیرد و با محدودیتهایی روبرو است.
-
- (P3,T3): دانش صریح که سرتاسر گروه پروژه منتشر شده است.
-
- (P4,T4): دانش ضمنی که در سرتاسر سازمان منتشر شده است، یعنی نه تنها اعضای گروه پروژه این نوع دانش را دراختیار دارند، بلکه سایر اعضای سازمان نیز آن را دراختیار دارند.
-
- P5: دانش صریح مورد نیاز گروه پروژه که در بیرون از مرزگروه پروژه است.
-
- P6: دانش ضمنی مورد نیاز گروه پروژه که در بیرون از مرزگروه پروژه قرار دارد.
- بدین ترتیب میتوان از الگوهای فوق در تعیین شکاف دانش استفاده کرد.
(p2,t2)
(p3,t3)
P5
(p1,t1)
P6
(p4,t4)
دانش صریح
دانش
ضمنی
میزان کدگذاری
داخلی
مرز گروه پروژه
بیرونی
مکان انتشار
شکل(۲-۷) : تعیین شکاف دانش ( پائولو، ۱۳۸۲،۴۶)
در زمینه حذف شکاف دانش، راه کارهای زیر توصیه گردیده است:
۲-۲-۵-۱- برون سازی
در این فرایند، بخشی از شکاف دانش سازمان، به کمک کسب دانش از بیرون مرزهای سازمان از بین میرود. در این جا، منابع بیرونی دانش ضمنی مدنظر است. از اینرو در این فرایند بر کدگذاری دانش ضمنی، بیرونی تأکید میگردد، به گونه ای که انتقال آن به دانش صریح را موجب شود.
۲-۲-۵-۲- ارتباط
این فرایند درخصوص تأمین دانش صریح تعریف میگردد و همان گونه که از نام آن برمی آید، به معنی کسب، این نوع دانش ازطریق ارتباطات است که این امر بخشی از موضوع مدیریت اطلاعات است (پائولو، ۱۳۸۲).
۲-۲-۵-۳- درونی سازی
فرد از دانش ضمنی خود به منظور بهینه سازی عملکرد خود استفاده میکند که به آن درونی سازی گفته می شود (دوستار و کریمی، ۱۳۸۱). این فرایند بر اکتساب دانش ازطریق «انجام دادن» دلالت دارد و در واقع ایجاد عادتها را در فرد فراهم می آورد که از آن تحت عنوان ماهیت ثانویه دانش نیز یاد می شود.
۲-۲-۵-۴- اجتماعی شدن
این فرایند دربرگیرنده برقراری ارتباطات درخصوص دانش ضمنی است، به گونه ای که موجبات افزایش آن را فراهم آورد. این امر معمولاً درکارگاهها، سمینارها، کارآموزی و همایشها روی میدهد (آذری، ۱۳۸۰).
۲-۲-۵-۵- مکان یابی و کسب دانش صریح بیرونی جدید برای گروه
همان گونه که از نام این فرایند مشخص میگردد در این فرایند، نخست موقعیت و یا جایگاه دانش صریح بیرونی که برای گروه جدید است، مشخص و سپس مقدمات دسترسی به آن فراهم می شود و سرانجام، مرحله کسب دانش صورت میگیرد.
۲-۲-۵-۶- مکان یابی و کسب دانش ضمنی بیرونی برای گروه
این فرایند همانند فرایند قبل است، با این تفاوت که در این فرایند ضمنی بیرونی کسب میگردد.
۲-۲-۵-۷- ایجاد دانش جدید برای گروه
در این فرایند دانش جدید اصلی تولید میگردد. این فرایند معمولاً ازطریق یک نفر یا یک گروه کوچک انجام می پذیرد. در این حالت دانش جدید در بدو امر ماهیت ضمنی خواهد داشت.
بدین ترتیب دانش جدید موردنیاز، یا در درون سازمان ایجاد می شود و یا این که از منابع بیرونی سازمان کسب میگردد. دانش جدید ممکن است به پایگاه دانش سازمان اضافه شود، یا تکمیل کننده آن باشد و یا جایگزین آن گردد. این وضعیتها به ترتیب تحت عناوین «حالت افزایشی» «حالت تکمیلی» و «حالت جایگزینی» نامگذاری شده اند. برای مثال دانش جدید یک کودک از یادگیری عمل ریاضی تقسیم برحسب اعشار نسبت به دانش فعلی او از تقسیم نسبت به اعداد صحیح، حالت افزایش دارد. دانش جدید یک نوجوان از علم حساب نسبت به دانش فعلی او از سیستم مبنای ده، حالت تکمیلی دارد، اما نسبت به دانش موجود سیستم مبنای ده، حالت جایگزینی دارد.
در حالت جایگزینی، دانش موجود به کلی کنار گذاشته می شود و دانش جدیدی جایگزین آن میگردد. این موضوع را نخستین بار بوم به عنوان فرایند یادگیری غیرپیوسته بیان کردهاست، در سازمانها این امکان وجود دارد که پایگاه دانش سازمانی دچار دو نوع آسیب پذیری شود.