ب. در مقطعی از طول دوره این بیماری، فرد در واکنش به نگرانی های خود درباره ظاهرش، رفتارهای تکراری(مثل وارسی کردن در آینه، آرایش مفرط، پوست کنی، اطمینان خواهی) یا اعمال ذهنی ( مثل مقایسه کردن ظاهر خود با دیگران) انجام داده است.
پ. این اشتغال ذهنی ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه ای از نظر بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا زمینههای مهم دیگر عملکرد ایجاد میکند.
ت. این اشتغال ذهنی درباره ظاهر، با نگرانی هایی درباره چاقی یا وزن بدن در افرادی که نشانه های آن ها ملاک های تشخیصی اختلالات خوردن را برآورده میکنند بهتر توجیه نمی شود.
مشخص کنید اگر:
همراه با بدشکلی عضله: فرد دائم دلمشغول این فکر است که جثه او خیلی کوچک است یا به قدر کافی عضلانی نیست. این مشخصه را حتی اگر فرد دلمشغول قسمت های دیگر بدن باشد که اغلب نیز چنین است
باز می توان به کار برد.
مشخص کنید اگر:
به درجه بینش نسبت به عقاید اختلال بدریخت انگاری بدن اشاره کنید(مثل من زشت به نظر می آیم یا من بدریخت به نظر می رسم.
همراه با بینش خوب یا متوسط: فرد تشخیص میدهد که عقاید اختلال بدشکلی بدنش قطعأ یا احتمالأ درست نیستند و واقعیت ندارند.
همراه با بینش ضعیف: فرد فکر میکند که عقایدش درباره نقص های بدنی احتمالأ درست هستند.
همراه با فقدان بینش/عقاید هذیانی: فرد کاملأ متقاعد شده است که عقاید اختلال بدشکلی بدنش واقعیت دارند.
۲-۲۸- سبب شناسی اختلال بدریخت انگاری بدن
۲-۲۹- عوامل زیستی
نوروترانسمترها. افراد مبتلا به اختلال بدریخت انگاری بدن(BDD)ممکن است یک عدم تعادل در سروتونین مغز داشته باشند و بهبود علائم نسبی این اختلال با داروهای بازدارنده بازجذب-سروتونین(SSRIs) دلیلی بر این مدعاست. سروتونین در گستره وسیعی از اختلالات روانپزشکی مثل OCD و افسردگی نیز نقش مهمی ایفا میکند و این امر بیانگر شباهت زیستی این اختلالات به هم است.
علاوه بر این، سروتونین در سیستم بینایی و پردازش بینابینی نقش مهمی دارد و به حیوانات کمک میکند تا به درون دادهای حسی غیر مهم از محیط واکنش اغراق آمیز(overreacting) نشان دهند. نکته جالب توجه این است که افراد مبتلا به اختلال بدریخت انگاری بدن تمرکز بیش از اندازه ای به جزئیات بی اهمیت ظاهر دارند و واکنش زیادی به تهدیدهایی که در واقع اصلأ وجود ندارند نشان میدهند(ربیعی،۱۳۹۰).
ژنتیکی و فیزیولوژیکی. شیوع اختلال بدریخت انگاری بدن در خویشاوندان درجه اول افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی بالا است(انجمن روانپزشکی آمریکا،۲۰۱۳). در مطالعات فیلیپس[۷۰](۲۰۱۱)، در حدود ۲۰ درصد افراد مبتلا به(BDD) حداقل یک فامیل درجه اول(والدین،همشیر یا فرزند) مبتلا به این اختلال دارند. این میزان سه تا شش برابر بیشتر از نسبتی است که در جامعه عادی وجود دارد(ربیعی،۱۳۹۰).
ساختارهای مغزی درگیر در(BDD). مناطق تمپورال و پره فرونتال جانبی سمت چپ مغز در پردازش بینایی از چهره و بیش فعالی آمیگدال ممکن است در(BDD) درگیر و نقش مهمی داشته باشند(ربیعی،۱۳۹۰).
۲-۳۰- عوامل روانشناختی
توجه انتخابی[۷۱] و تمرکز بیش از اندازه[۷۲] به جزئیات. اختلال بدریخت انگاری بدن با کژکاری اجرایی و نابهنجاری های پردازش بینایی، همراه با سوگیری به سمت تحلیل کردن و رمزگردانی جزئیات به جای جنبههای کلی یا ترکیب بندی محرک های دیداری، ارتباط داشته است.( انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۳). تمرکز بیش از اندازه به جزئیات باعث به وجود آمدن افکار منفی، نارضایتی، و اشتغال ذهنی با ظاهر خود می شود. در یک مطالعه با MRI شرکت کنندگان در حالی که تحت اسکن بودند به عکس هایی از چهره افراد دیگر تمرکز میکردند. بعضی از چهره ها عوض می شدند تا جزئیات کمتری وجود داشته باشد. اسکن های MRI نشان داد افراد مبتلا به BDD در مقایسه با افرادی که به این بیماری مبتلا نیستند در قسمت نیمکره چپ مغزشان لوب گیجگاهی جانبی[۷۳] و قشر پیش پیشانی جانبی[۷۴] یعنی ناحیه ای از مغز که مخصوص تجزیه و تحلیل و پردازش بینایی متمرکز بر جزئیات است[۷۵] حتی موقعی که آن ها در چهره های با جزئیات کم نگاه میکردند، فعالیت بیشتری داشتند(ربیعی، ۱۳۹۰).
دیدگاه شناختی-رفتاری. از منظر این دیدگاه، افراد دارای این اختلال ممکن است الگوی تحریف شده ای از تفسیر ظاهر فیزیکی خود داشته باشند(بالمن و ویلهلم[۷۶]، ۲۰۰۴). این سیستم باورهای تحریف شده ممکن است متعاقبأ گرایش به تفسیرهای غیر انطباقی را در موقعیت های مختلف تقویت کند(روزن[۷۷] و همکاران۱۹۹۵). علاوه بر این، افراد مبتلا ممکن است یک الگویی از سوگیری پردازش اطلاعات مرتبط با نقص دریافتی خود را نشان دهند. این گرایش به سوء تعبیر(Misinterpret) محرک محیطی ممکن است افکار خودکار و سیستم باوری غیر انطباقی را تقویت و علاوه بر آن منجر به رفتارهای وسواسی شود(وایمری[۷۸]، ۱۹۸۵،متیوز[۷۹]،۱۹۹۷).
همچنین فردی با اختلال BDD ممکن است تلاش کند اضطراب خود که مربوط به نقص دریافتی اش است را به وسیله انجام رفتارهایی مانند: جستجوی اطمینان از دیگران، وارسی خود در آینه یا اجتناب از موقعیت های اجتماعی تسکین دهد. که این به نوبه خود موجب تداوم این وضعیت می شود(ربیعی، ۱۳۹۰).
۲-۳۱- دیدگاه فراشناختی
در دیدگاه فراشناختی، پردازش را به عنوان یک سیستم پویا و چند سطحی می نگرند و علت اختلالات را فقط ناشی از محتوای فکر نمی دانند. فراشناخت یک مفهوم چند بعدی است که شامل دانش(مانند باورهای مثبت و منفی)، پردازش و راهبردها(نشخوار فکری، نگرانی، سرکوبی و ارزیابی مجدد) می شود که ارزیابی، نظارت یا کنترل شناخت را بر عهده دارند. بیشتر فعالیت های شناختی، وابسته به عوامل فراشناختی هستند که این فعالیت ها را نظارت و کنترل میکنند. بیماران مبتلا به اختلال بدریخت انگاری بدن معمولا در ابتدا ابتلا به این بیماری دید و باور مثبت نسبت به افکار مربوط به بدشکلی ظاهر خود دارند(برای مثال، بعضی از آن ها بر این باورند که افکار یا نگرانی مربوط به ظاهر باعث می شود تا همیشه منظم و زیبا بمانند و به ظاهر خود برسند). به عبارتی آن ها فکر میکنند که افکار مربوط به بدشکلی بدن فوایدی برای آن ها دارند. ولی بعد از این که افکار و نگرانی این بیماران زیاد می شود و فرد توان کنترل آن ها را ندارد نسبت به این افکار و نگرانی ها، باورهای منفی پیدا میکند(برای مثال، بر این اعتقاد میشوند که افکار یا نگرانی مربوط به بدشکلی بدن خطرناک یا کنترل ناپذیر هستند(ربیعی و همکاران، ۱۳۹۳).
عوامل محیطی و سایر عوامل. اختلال بدریخت انگاری بدن با میزان بالای غفلت و بهره کشی در کودکی ارتباط داشته است(انجمن روانپزشکی آمریکا،۲۰۱۳). تجارب زندگی گذشته، ارزش ها و صفات شخصیتی، گرایش بیش از اندازه به زیباشناسی، تمرکز اجتماع به ظاهر، و عوامل دیگری مثل عوامل روانپویشی(تعارض ها و نقص اساسی ایگو) میتوانند نقش سببی مهمی در ابتلا به این اختلال ایفا کنند(ربیعی،۱۳۹۰).