۲٫شهید راه خدا
شیخ صدوق در کتاب کمال الدین از امام صادق u روایت کرده که آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان- که بر آنها درود باد- فرمود:
«اَلمُنتَظِرُ لِأَمرنا کَالمُتِشَحِّطِ بِدَمِهِ فی سَبیل اللهِ؛[۳۸]منتظر امر (حکومت) ما، بسان آن است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد.
۳٫ اولیاء خدا
در همان کتاب به نقل از امام صادق u روایت دیگری به این شرح در فضیلت منتظران وارد شده است.
«طوبی لِشیعَهِ قائِمِنَا المُنتظرینَ لِظُهُورِهِ فی غَیبَتِهِ و المُطیعینَ لَهُ فی ظُهُورهِ أُولئِکَ أَولیاءِ اللهِ الَّذینَ لا خَوفٌ عَلَیهِم و لاهُم یَحزَنُون[۳۹]؛خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش چشم به راه ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او، آنان اولیاء خدا هستند، همانها که نه ترسی برایشان هست و نه اندوهگین شوند».
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۴-همگامان شهدای بدر و احد
امام سجادu فرمود: هر کس که در زمان غیبت غائب ما بر ولایت ما ثابت قدم بماند خداوند اجر هزار شهید از شهدای بدر و احد را به او عطا میکند ارزش شهدای بدر را- که اسلام بنابر حمایت آنان قوت یافت- نمیتوان بیان کرد اما بنابر حدیث شریف منتظران حضرت حجت که در زمان غیبت و طولانی شدن آن بر ولایت اهل بیت پایدار میمانند ثواب یک هزار نفر از شهیدان غزوههای بدر و احد را احراز خواهند کرد و این نشان دهنده فضیلت منتظران در مکتب الهی تشیع است.
۵٫ راه نجات از هلاکت
حضرت امام حسن عسگری u میفرمایند: « مَثَل این فرزند من … در این امت همانند حضرت خضر و حضرت ذوالقرنین است به خدا قسم و غیبتی خواهد داشت که در آن هیچ کس از هلاکت نجات نمییابد، مگر آن کس که خداوند او را بر اعتقاد به امامت امامان پایدار دارد به دعا برای تعجیل در فرج آن حضرت موفق سازد.[۴۰]
علت این همه فضیلت
با مشاهده روایات یاد شده ممکن است برای بسیاری این پرسش پیش آید که چرا انتظار فرج از چنین فضیلت برجسته ای برخودار است؟ برای رسیدن به پاسخ مناسبی برای این پرسش چند نکته اساسی را باید مورد توجه قرار داد:
۱٫انتظار حلقه اتصال شیعه با امام معصوم:
چنانکه می دانید «ولایت » و «امامت » رکن اساسی مکتب تشیع است و اعتقاد به ضرورت وجود حجت خدا و امام معصوم در هر عصر و زمان از مهمترین نقاط تمایز این مکتب از سایر مکتبهاست. از دیدگاه شیعه پذیرش ولایت معصومین علیهم السلام، و به طور کلی تسلیم در برابر امام و حجت عصر، سرآمد همه فضیلت ها و شرط اساسی قبولی همه اعمال عبادی است.با توجه به این نکته درمییابیم که «انتظار» در زمان غیبت و عدم حضور ظاهری امام در جامعه به نوعی اعلام پذیرش ولایت و امامت آخرین امام از سلسله امامان شیعه است و همین انتظار موجب میشود که ارتباط شیعیان با امامشان- اگر چه به صورت ارتباطی قلبی و معنوی- حفظ شود و آنها در همه اعصار از فیض وجود امامشان برخوردار باشند.
در روایتی که از امام سجاد u نقل شده، آن حضرت ضمن پیش بینی دوران غیبت دوازدهمین امام از سلسله جانشینان پیامبر اکرم e کسانی را که در زمان غیبت، امامت این امام را پذیرا میشوند و در انتظار او به سر میبرند، برترین مردم همه زمانها معرفی میکنند و دلیل این برتری را این میدانند که برای آنها غیبت و حضور هیچ تفاوتی نداشته و همان وظایفی را که در زمان حضور باید انجام دهند در زمان غیبت انجام میدهند: «غیبت دوازدهیمن ولی خداوند- صاحب عزت و جلال- از سلسله جانشینان رسول خدا- که درود خدا بر او و خاندانش باد- و امامان بعد از او، به درازا میکشد.
ای ابا خالد! آن گروه از مردم که در زمان غیبت او امامتش را پذیرفته و منتظر ظهور اویند برترین مردم همه زمانها هستند؛ زیرا خداوند – که گرامی و بلند مرتبه است- چنان خِرَد، درک و شناختی به آنها ارزانی داشته که غیبت [و عدم حضور امام] برای آنها همانند مشاهده [و حضور امام] است.
خداوند مردم این زمان را به مانند کسانی قرار داده که با شمشیر در پیشگاه رسول خدا- که درود خدا و او بر خاندانش باد- جهاد میکنند. آنها مخلصان واقعی، شیعیان راستین ما و دعوت کنندگان به سوی دین خدا در پنهان و آشکار هستند».[۴۱]
بنابراین اگر «انتظار» را از مکتب شیعه بگیریم تفاوت چندانی میان این مکتب و دیگر مکاتب باقی نخواهد ماند؛ البته انتظار به همان مفهوم درست آن؛ یعنی امید به ظهور و قیام عدالت گستر دوازدهمین امام معصوم از خاندان پیامبر اکرم،e همو که در حال حاضر حجت خدا، واسطه فیض الهی، زنده و شاهد و ناظر اعمال شیعیان خود و فریادرس آنها در گرفتاری ها و ناملایمات است.
۲ . انتظار، معیار ارزش انسان ها:
آرزوها و آمال انسان ها معیار خوبی برای سنجش میزان رشد، کمال و تعالی آنهاست; تا آنجا که برخی می گویند: «بگو چه آرزویی داری تا بگویم کیستی » . آرزوهای بلند، متعالی و ارزشمند حکایت از کمال روح و رشد شخصیت انسان ها و بلندای همت آنها می کند . به عکس آرزوهای خرد، حقیر و بیارزش نشان از بی همتی و رشد نیافتگی افراد دارد.
آرزوها انسان را به حرکت وامیدارد و به طور طبیعی هر چه همت، بلندتر و آرزو، ارزشمندتر باشد حرکت و تلاش انسان نیز از ارزش بیشتری برخوردار خواهد بود.
امام علی uدر همین زمینه می فرماید: «قَدرُ الرَّجُلِ علی قَدرِ هِمَّتِهِ»[۴۲]؛ ارزش مرد به اندازه همت اوست.
پس از این مقدمه می توان گفت که چون انسان منتظر برترین و ارزشمندترین آمال و آرزوهای ممکن را داراست، به طور طبیعی از بهترین و والاترین ارزش ها نیز برخوردار است .
آرزوی نهایی انسان منتظر، حاکمیت نهایی دین خدا و مذهب اهل بیت علیهم السلام بر سراسر جهان، استقرار حکومت صالحان و مستضعفان در سراسر گیتی، کوتاه شدن دست ظالمان و مستکبران از گوشه گوشه جهان، برقراری نظام قسط و عدالت بر پهنه زمین و گسترش امنیت و رفاه در جای جای کره خاک است؛ یعنی آرزویی که از ابتدای تاریخ تاکنون و در زمان هیچ پیامبری محقق نشده است. قطعاً چنین آرزوی بلندی از ارزش و فضیلتی وصف ناپذیر برخوردار است. البته به شرط آن که «منتظر» به تناسب آرزوی بلند خود از تلاش و کوشش برای تحقق هر چه زودتر این آرزو کوتاهی نکند.
۳ . انتظار عامل پویایی و سازندگی فرد و اجتماع:
انتظار نقش مهمی در سازندگی، پویایی و اصلاح فرد و جامعه در زمان غیبت دارد، و اگر انسان منتظر به وظایفی که برای او برشمرده شده عمل کند به الگوی مطلوب انسان دیندار دست می یابد و از جایگاه و مرتبه والایی برخوردار می شود . به عبارت دیگر انسان منتظر با رعایت همه شرایط انتظار به همان شان و منزلتی که مورد انتظار دین اسلام است، رسیده و به بالاترین نقطه کمال نائل میشود.
با توجه به نکات بالا به رمز فضائل بیشماری که برای منتظران برشمرده شد واقف میشویم و بدرستی درمییابیم که چرا انسان منتظر از نظر اسلام از چنین مقام و مرتبه بلندی برخوردار است.[۴۳]
۴٫ دشواری دینداری در آخر زمان
دینداری در دوره آخرالزمان، حقیقتاً دشوار است؛ به طوری که در برخی روایات، شخص منتظر را به کسی تشبیه کرده اند که گویی از آتش در دست دارد یا می خواهد بوته خاری را با دست از زمین در آورد.
۵٫ارزش اعمال به نیات
طبق روایات، ارزش اعمال به نیات آن است. هر چه نیت، خالص تر و بزرگ تر باشد، ارزش عمل بیشتر است. ارزش انتظار نیز، متناسب با منتَظَر شکل می گیرد. اگر کسی منتظِر کسب مدرک تحصیلی باشد، انتظار او به اندازه مدرک تحصیلی ارزش دارد. اگر شخص دیگری منتظر زیارت خانه خداوند باشد، انتظار او ارزش معنوی و به اندازه زیارت خانه خداوند است.
شخص منتظر در انتظار ظهور مهدی فاطمه u تحقق همه خوبی ها را در عالم و برای همه مخلوقات در جان خود می پرورد. انسان منتظر در اثر این انتظار، ارزشی والا پیدا می کند؛ ارزش و مقامی که در اثر آن، همراه و همگام اولیای الهی از خاتم پیامبران تا خاتم اوصیا، هم رتبه شهدای بدر و احد، همدوش اصحاب پیامبر اکرمe و مانند کسی است که تمام عمر به روزه داری و تهجد پرداخته است.
۶٫ایمان به امام بدون حضور امام
از روایت پیامبر اکرمe میتوان فهمید که آنان برترین مردم دورانها هستند. آن حضرت به امیرمؤمنان علیu فرمود:
«ای علی! بدان که شگفت انگیزترین ایمان ها در مردم و بزرگ ترین یقین ها در ایشان از آنِ گروهی در آخرالزمان است که پیامبر را درک نکرده اند و امام هم از دیدگانشان پوشیده است و به سیاهی روی سفیدی (نوشته های روی کاغذ) ایمان آوردهاند».[۴۴]
مراتب انتظار فرج با توجه به قصد قربت
در یک تقسیم میتوانیم انتظار فرج امام u را دارای دو رتبه بدانیم: با قصد قربت، و بدون قصد قربت. اگر این انتظار با قصد قربت و به انگیزۀ امتثال امر الهی انجام شود، «عبادت» است و گرنه عبادت نیست.
انتظار بدون قصد قربت
اولین بحثی که در اینجا پیش میآید این است که: آیا اصولاً انتظار فرج بدون قصد قربت میتوان داشت یا خیر؟ اگر کسی حال انتظار فرج را در گرفتاریهایش ـ و در رأس آن گرفتاریهای ناشی از دوری و غیبت امام uـ به عنوان امتثال امر الهی نداشته باشد، آیا «منتظر فرج» نامیده میشود و ادلّهای که امر به این عمل کرده-اند، بدون قصد قربت هم امتثال میشوند یا نه؟
سؤال بعدی این است: آیا چنان کسی مشمول فضائل و پاداشهایی که خدای متعال به منتظران فرج وعده داده است، میشود؟
در پاسخ به این دو مسأله به نظر میرسد- آنچنانکه صاحب کتاب شریف مکیال المکارم فرمودهاند- اگر کسی در گرفتاریهای خود از رحمت و دستگیری خداوند ناامید نشود و «یأس از رَوح الهی» پیدا نکند، میتوان او را «منتظر فرج خداوند» دانست، هرچند که در این عمل خویش قصد قربت و امتثال امر الهی را نداشته باشد. و این پایینترین درجۀ انتظار فرج را تشکیل میدهد.
دلیلی که در کتاب مکیال المکارم مورد استناد قرار گرفته است، حدیث شریف امام صادق u میباشد که وقتی ابوبصیر از ایشان پرسید: (متی الفرج) فرج و گشایش چه موقع است؟ حضرت در پاسخ به او فرمودند:
«یا أبا بصیر، و أنتَ مِمَّن یُریدُ الدنیا؟ مَنْ عَرَفَ هذا الأمرَ فقد فُرِّجَ عنه بانتظارِه»[۴۵]
ای ابوبصیر، آیا تو هم از کسانی هستی که (فرج و راحتی در) دنیا را میخواهند؟ هرکس معرفت به این امر (امامت و ظهور امام u ) داشته باشد، به سبب انتظارش برای او گشایش حاصل شده است.
فرمایش حضرت به ابوبصیر در حقیقت این بوده است که برای مانند تو شایسته نیست که فرج و گشایش را برای مقاصد و اهداف دنیوی طلب نمایی و باید همّت و نیّت خود را در این کار جنبههای اخروی و پاداشهای معنوی قرار بدهی. ولی در عین حال به طور ضمنی انتظار فرج با هدف گشایش در امور دنیوی را پذیرفتهاند و آن را درجۀ پست و دونِ شأن کسانی چون ابوبصیر دانستهاند.
با این ترتیب بر چنین کسی عنوان تارک (ترک کننده) انتظار فرج صدق نمیکند، حتی اگر نیّت او از کارش صرفاً رفع گرفتاریهای شخصی و دنیویاش باشد. آری؛ انتظار این فرد را نمیتوان «عبادت» خدا دانست. چون عبادت بودن یک عمل فرع بر قصد قربت در انجام آن است و فرض مسأله در موردی است که فاعل چنین قصد و نیّتی نداشته باشد.
به همین دلیل چنین شخصی مشمول فضائل و پاداشهای اخروی که خداوند برای منتظران ظهور امام u مقرّر فرموده است نمیشود، هرچند که از آثار و فضایل دنیوی «انتظار فرج» تا حدّی بهرهمند میگردد. حداقل فایدهای که این انتظار برای او دارد این است که در مشکلات و گرفتاریهای خود ناامید نمیآید و این کمترین فرجی است که بر انتظار فرج مترتّب میشود. امّا این عمل شریف (انتظار فرج) در دنیا و آخرت نتایج و آثار و ثوابهای فوقالعاده ارزشمندی دارد که رسیدن به آنها صرفاً با احراز درجات بالاتر آن امکانپذیر میباشد.
در انتظار فرج بدون قصد قربت، انگیزۀ اصلی فرد امتثال امر الهی نیست. او به خاطر رضای خدا و تقرّب به او انتظار نمیکشد، بلکه یا اصلاً نیّت خدایی برایش مطرح نیست و یا اگر هم مطرح باشد، به صورت تَبَعی و طفیلی است. حالت اول مربوط به کسی است که فرج امام زمان (عج) را به خاطر رهایی از گرفتاریها و سختیهای دنیای خودش یا دیگران و رسیدن به خوشیهای زمان ظهور، انتظار میکشد و هیچ انگیزۀ الهی و خدایی برایش مطرح نیست. و حالت دوم این است که انگیزۀ اصلیاش همان لذّات خوش دنیوی است و به تَبَع آن قصد امتثال امر خدا را هم میکند. برای چنین فردی، اطاعت امر خداوند و عبادت او مستقلاً مطرح نیست، بنابراین با حالت اول از این جهت هیچ تفاوتی ندارد.
پس در هیچیک از این دو حالت نمیتوانیم انتظار فرج امام u را عبادت خداوند بدانیم. و لذا وعدههای الهی در مورد پاداش اخروی انتظار شامل این دو گروه نمیشود. البته خداوند به فضل و کرم خویش ممکن است ایشان را از بعضی آثار اخروی انتظار بهرهمند بفرماید، ولی اگر چنین کند به خاطر استحقاقی که در ایشان کسب کردهاند نخواهد بود بلکه صرفاً لطف و احسان او تلقّی میگردد.