تحریم مساوی رویکارآمدن تندروها و ادامۀ بحران
تحریم مساوی انفعال و مبارزۀ منحصر به فیسبوک
عدم ارائۀ آلترناتیو از سوی تحریمیها
ناممکنبودن تحریم گسترده در ایران
مقایسۀ نتایج تحریم و مشارکت در ۷۶، ۸۴ و ۸۸
تحریمیها ۸۸ رأی ندادند
خارجنشینبودن تحریمیها
سوء استفادۀ تحریمیها از جنبش
مشارکت هرچقدر باشد، حماسه اعلام میشود
همزمانی انتخابات شوراها با ریاستجمهوری
تحریم، رساندن صدای اعتراض به حاکمیت
تحریم و مبارزۀ مدنی تنها راه تغییر
رأی به تندروترین برای سقوط نظام
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
جدول ۱. تحلیل تماتیک بحثها
۲.۴. انجام و تحلیل مصاحبهها
در بخش دوم جمع آوری دادههای این پژوهش، از تکنیک مصاحبه عمیق استفاده کردیم. در این بخش از بین افرادی که در بخش اول پژوهش کامنتهای آنها بررسی شده بود، تعدادی را انتخاب کردیم. در این انتخاب، آنچنانکه در فصل پیش توضیح دادیم، سعی کردیم افرادی با دیدگاههای مختلف در طیف نظرات موجود حضور داشته باشند. این طیف شامل کسانی است که گفتهاند مخالف مشارکت هستند، کسانی که گفتهاند تردید دارند، کسانی که گفتهاند از تحریم به مشارکت تغییر نظر دادهاند، کسانی که گفتهاند از مشارکت به تحریم تغییر نظر دادهاند و در نهایت کسانی که گفتهاند موافق مشارکت هستند. از طرف دیگر سعی کردیم این انتخاب، هم از بین کسانی باشد که در کامنتشان تحلیلی ارائه کردهاند و هم از کسانی که نظر یا احساس شخصی خود را نوشتهاند. همچنین تلاش کردیم این افراد را از کامنتهای نوشتهشده در صفحههای مختلف و در زمانهای متفاوت موردبررسی انتخاب کنیم.
با درنظرگرفتن این نکات برای ۱۹۰ نفر (۹۰ زن و ۱۰۰ مرد) از طریق مسنجر فیسبوک دعوتنامه[۲۰۶] فرستادیم. ۴۰ نفر به مسیجهای فرستادهشده پاسخ دادند و درنهایت ۲۹[۲۰۷] نفر (۶ زن و ۲۳ مرد) برای مشارکت در پژوهش اعلام آمادگی قطعی کردند. ۳ نفر از مشارکتکنندگان حاضر به انجام مصاحبه بهصورت حضوری شدند، ۴ مصاحبه بهصورت چت صوتی (وایبر) و بقیه بهصورت چت نوشتاری (مسنجرهای فیسبوک، جیمیل، یاهو، وایبر و واتساپ) انجام شد.
از نظر جنسیت، ۶ نفر از مشارکتکنندهها، زن و بقیه مرد هستند. از نظر سنی، ۶ نفر از مشارکتکنندهها ۳۰تا۴۰ساله و بقیه ۲۰تا۳۰ساله هستند. از نظر میزان تحصیلات، ۲ نفر از مشارکتکنندهها دانشجوی دورۀ کارشناسی هستند، ۲ نفر مدرک دیپلم، ۵ نفر مدرک کارشناسی ارشد و بقیه مدرک کارشناسی دارند. از لحاظ سکونت در ایران یا خارج از ایران هم فقط ۴ مشارکتکننده خارج از ایران زندگی میکنند. با این توضیح که یکی از مشارکتکنندهها[۲۰۸] حاضر به ارائۀ هیچ یک از این اطلاعات نشد.
۱.۲.۴. سیاسی بودن
همه مشارکتکنندهها کمابیش دغدغههای سیاسی دارند.[۲۰۹] بعضیشان بیشتر و بعضیشان کمتر. در بین مشارکتکنندهها، فقط یک نفر، مهدی، است که درحال حاضر در عرصۀ رسمی سیاست ایران فعال است. او از اعضای ردهبالای جوانان یکی از احزاب اصلاحطلب است و از مشاوران یکی از کاندیداها در انتخابات ریاستجمهوری ۹۲ بوده است. مشارکتکنندۀ دیگری که فعالیت سیاسی دارد، علی است؛ اما او بهصورت مجازی فعالیت میکند و ادمین چند پیج پرطرفدار سیاسی در فیسبوک است. مسعود میگوید حلقههایی از دوستان سیاسی در فیسبوک و دیگر شبکههای اجتماعی دارد که بهطور مداوم با هم درمورد مسائل روز سیاسی بحث میکنند. حسین ده سال است که وبلاگ دارد و از وبلاگنویسهای نسل اول است. آرزو هم در رشتۀ علوم سیاسی تحصیلات آکادمیک در سطح کارشناسی ارشد دارد.
چند نفری میگویند تا پیش از اتفاقات سال ۸۸ فعالیت سیاسی داشتهاند، ولی دیگر فعالیت ندارند و صرفاً اتفاقات سیاسی را دنبال میکنند؛ مثلاً یونس میگوید در سال ۸۸ عضو هستۀ مرکزی ستاد جوانان میرحسین موسوی بوده است. او میگوید در خانوادهای بزرگ شده است که همیشه، چه پیش و چه پس از انقلاب، سیاسی بودهاند. یا حامد مشارکتکنندۀ دیگری است که در پاسخ به سؤال «چقدر سیاسی هستید؟» میگوید:
سیاسی… یه زمانی بودم. باتوجه به اتفاقاتی که افتاد [منظورش اتفاقات بعد از ۸۸ است]، خیلی اطراف سیاست نیستم. من اون منش فکری قبلی خودم رو دارم؛ ولی باتوجه به موضوعات و محدودیتهایی که پیش اومد، کاری نمیکنم.
از بقیۀ مشارکتکنندهها هم برخی میگویند بهطور جدی پیگیر اخبار و تحلیلها هستند و برخی دیگر میگویند به چککردن روزانۀ اخبار بسنده میکنند. مثلاً مهدیه میگوید:
هر روز بهصورت ابنورمالی حتماً باید برم سایتهای خبری رو بخونم و به این خاطر از طرف دیگران معمولاً مسخره هم میشم که چرا انقد خبر میخونی! یهجور عادت هم هست این پیگیری اخبار.
اما اکثر مشارکتکنندهها میگویند در زمانهایی مثل انتخابات بیشتر از سایر اوقات پیگیر اخبار و تحلیلها هستند.
۲.۲.۴. فیسبوکی بودن
بیشتر از یکسوم مشارکتکنندهها[۲۱۰] میگویند تا چند سال قبل وقت بیشتری، مثلاً چند ساعت را در فیسبوک میگذراندهاند؛ اما این روزها کمتر به فیسبوک میروند، برخی گاه درحد چنددقیقه چککردن یا چندبار اسکرولکردن نیوزفیدشان در روز. مشارکتکنندههایی که از فیسبوک بهعنوان ابزاری برای فعالیت سیاسی استفاده میکنند، میگویند در جریان اتفاقات بعد از ۸۸، در فیسبوک بسیار فعال بودهاند و بعد از آن روزها، با ساکتشدن فضای سیاسی، استفادۀ آنها از فیسبوک نیز کم شده است. مثلاً سعید میگوید:
[استفادهام از فیسبوک] تا قبل از ۸۸ زیاد [بود]. از ۸۸تا۹۲ افت کرد و یهجور سرخوردگی بود. ۹۲ یهخورده دلمون گرم شد، یه کمی داغ شد تنوره. اما در حال حاضر بیشتر ارتباط با دوستان و همکارامه. وقتایی که پای سیستم باشم فیسبوک بازه. متوسط بیشتر از یه ساعت هست.
چند مشارکتکننده دلیل کمترشدن استفادهشان از فیسبوک را اختلالاتی عنوان میکنند که حکومت برای ویپیانها و فیلترشکنها ایجاد کرده است. مشغلۀ کاری و پیدایش و همهگیرشدن گوشیهای هوشمند و مسنجرهای آن، دلایل دیگری است که چند مشارکتکننده در این زمینه ذکر میکنند.
اما مهدی دلیل کمشدن استفادهاش از فیسبوک را وجود فاصله بین فضای فیسبوک با فضای واقعی جامعه در کوچه و خیابان عنوان میکند. مهدی میگوید موضوعات در فضای فیسبوکی داغ میشود، بر سرش جنجال بهپا میشود و موافقان و مخالفان سرسختی پیدا میکند که در بحثها گریبانِ هم را میدرند؛ اما گاه شاید این موضوعات، بهعلت منتشرنشدن اخبار مربوط به آن در رسانههای رسمی و عمومی مثل تلویزیون، به گوش مردم عادی دور از فیسبوک و شبکههای اجتماعی دیگر نرسد. به نظر مهدی این جامعۀ مجازی که متفاوت از جامعۀ حقیقی است، به او بهعنوان یک کنشگر سیاسی واقعی که نیازمند اطلاع از سطح آگاهی و مطالبات اجتماع است، دادههایی غیرواقعی میدهد. او درمورد کمشدن استفادهاش از فیسبوک و دلیل آن میگوید:
این رویه دو سال اخیرمه. یه مدتی خیلی فیسبوک میخوندم. احساس میکردم خیلی اسیر دست فضاهای فیسبوکی میشم. یه روزی همه میرفتن به یه چیزی فحش میدادن، از یه چیزی تعریف میکردن و مثلاً منم تو اون جو قرار میگرفتم. بعد میومدم تو محیط عادی زندگیم، میدیدم خیلی رابطۀ یکبهیکی بین اون فضای فیسبوک و فضای واقعی زندگی نیست. مثلاً گاهی اوقات یه روزی موضوع روز جامعه تو فیسبوک میشه علی مطهری. بعد شما میری تو خیابون، ما چون دوستامون این کارو تو یه پروژۀ اجتماعی انجام دادن، از بیست تا بقالی تو یه راستهای میپرسیدن نظرتون درمورد علی مطهری چیه. چقد دغدغهتونه که علی مطهری زندان بره، نره، کتک بخوره، نخوره… بعد میدیدیم انقد تفاوت معنیداری وجود داره بین اون چیزی که فضای فیسبوکی بود، جامعۀ فیسبوک بود و یه شهروند واقعی، یعنی اون کسی که داره تو دنیای واقعی زندگی میکنه… که به این نتیجه رسیدم برا منی که یه اکتیویست سیاسی واقعیام، خیلی ضرر داره تو این فضا باشم.
درمقابل حدود یکسوم از مشارکتکنندهها[۲۱۱] هم میگویند که بهطور روزانه زمانی بیشتر از دو ساعت را در فیسبوک میگذرانند. در این میان پیمان درمقایسه با بقیۀ مشارکتکنندهها، زمان بسیار بیشتری را در شبکههای اجتماعی ازجمله فیسبوک میگذراند. او میگوید همیشه آنلاین است و جزء افرادی است که به این شبکهها معتاد هستند. پیمان در توصیف گرهخوردنش به فضای مجازی میگوید:
زنم از من شاکیه و به نظرش من اعتیاد دارم! چون من همیشه آنلاینم […] من گردندرد گرفتم بسکه کلهام تو موبایله […] هر روز میرم فیسبوک. من پای تلوزیونم، تو فیسبوکم. تو تاکسی، تو فیسبوکم. میرم بخوابم، یه دور میرم فیسبوک. واقعاً نمیتونم بگم چقدر!
با این همه، اکثر مشارکتکنندهها میگویند مراجعهشان به فیسبوک در زمانهایی مثل انتخابات بیشتر از حالت عادی است. مثلاً برخی در انتخابات ۹۲ گاه تا روزانه چهارپنج ساعت را در فیسبوک به خواندن خبر و تحلیل و نظرات مختلف میگذراندهاند.
۳.۲.۴. استفادۀ سیاسی از فیسبوک
یکی از جنبههای استفاده از فیسبوک برای همۀ مشارکتکنندهها، استفادۀ سیاسی است. برای برخی این جنبه بسیار اساسی است و درواقع مراجعهشان به فیسبوک بیش از هر چیز دیگری، مثل ارتباط با دوستان یا تفریح، با هدف دنبالکردن یا بهاشتراکگذاشتن محتواهای سیاسیاجتماعی است. مثلاً مسعود میگوید:
الان یه چن سالی هست که من درواقع مهمترین استفادهای که از فیسبوک میکنم، همین پستها و کامنتهاییه که در رابطه با مسائل سیاسی میذارم. دربارۀ مسئلۀ دیگهای نمیذارم. عموماً الان بیشترین استفاده من از فیسبوک اینه. البته خب شبکۀ دوستام و مسائل دیگه هم هست. ولی میتونم بگم ۷۰-۸۰ درصد از استفادۀ من از فیسبوک همینه.
برای برخی دیگر این جنبه کمرنگتر است؛ اما در هر حال اکثر مشارکتکنندهها میگویند فیسبوک برایشان بهعنوان منبع اصلی یا منبع اولیۀ خبر نیست و آنها معمولاً اخبار را بهطور دست اول از شبکههای تلویزیونی، رادیوها، روزنامهها و بهویژه سایتهای خبری میگیرند. یکی از دلایل، بهروزتربودن خبر در سایتهای خبری درمقایسه با فیسبوک است. دلیل دیگر اعتبار خبر است. این مشارکتکنندهها میگویند به اخباری که بدون لینکِ منبع از سایتی معتبر، در فیسبوک پخش میشود، اعتماد ندارند و پیش از بازنشر آن بهدنبال اطلاع از درستی یا نادرستی آن میروند. البته تعدادی از مشارکتکنندهها میگویند از فیسبوک استفادۀ خبری میکنند؛ به این صورت که خبرگزاریها و سایتها را از طریق صفحۀ رسمیشان در فیسبوک دنبال میکنند.
درواقع استفادۀ سیاسی اکثر مشارکتکنندهها از فیسبوک، نه برای اطلاع از اخبار که بهمنظور خواندن تحلیلهای سیاستمداران، فعالان، خبرنگاران و…، اطلاع از نظر دوستان فیسبوکیشان و اعلام نظر خودشان دررابطه با مسائل روز جامعه استفاده میکنند. مثلاً جمشید میگوید:
من در لیست دوستانم هم روزنامهنگار و فعال اجتماعیسیاسی هست، هم هنرمند هست، هم شاعر هست و معمولاً بهنسبت یکسان به همه میپردازم. البته در روزهای خاص همه یکجور مینویسند. مثلاً الان شاعر و نوازنده هم درمورد مسائل هستهای مینویسند. پس میشود گفت همه چیز را میخوانم. [سهم فیسبوک در خبررسانی] تقریباً ناچیزه. اگر هم سهمی داشته باشه از این نظره که سرخطی از خبر رو ببینم، بعد اگر جالب بود در سایتهای معتبر پیگیر بشم؛ یعنی سرمنشأ میتونه باشه، اما منبع من نیست.
خواندن نظرات کاربران عادی فیسبوک و بحثهایی که پای خبرها یا استتوسها در صفحهها و پروفایلها درمیگیرد نیز از دیگر کارهای موردعلاقۀ بعضی از مشارکتکنندهها است. آنها میگویند دوست دارند بدانند مردم عادی درمورد مسائل سیاسیاجتماعی چه فکر میکنند و چه بحثهای بر سر آن در سطح جامعۀ فیسبوکی در جریان است. مثلاً امین دراینباره میگوید:
خبرها رو تو صفحات میبینم و نظرات زیرش رو هم میخونم. نظر مردم برام مهمه. […]دوست دارم نظر دیگران رو بدونم و اینکه نظر مردم بیشتر به چه سمت و سویی هست.
۴.۲.۴. فیسبوک و انتخابات ۹۲
با بررسی مصاحبهها میتوانیم مشارکتکنندهها را از دو منظر دستهبندی کنیم: یکی از منظر تغییر یا عدمتغییر نظر انتخاباتی و دیگری از منظر تأثیر فیسبوک و فضای آن روی این تغییر. در دستهبندی اول، چهار گروه داریم:
اول. کسانی که از ابتدا نمیخواستهاند رأی بدهند و در نهایت هم رأی ندادهاند؛[۲۱۲]
دوم. کسانی که در ابتدا نمیخواستهاند رأی بدهند، بعد مردد شدهاند و در نهایت رأی دادهاند؛[۲۱۳]
سوم. کسانی که در ابتدا نمیخواستهاند رأی بدهند، بعد مردد شدهاند و در نهایت رأی ندادهاند؛[۲۱۴]
چهارم. کسانی که از ابتدا میخواستهاند رأی بدهند و در نهایت هم رأی دادهاند.[۲۱۵]
و در دستهبندی دوم هم پنج گروه داریم:
اول. کسانی که فیسبوک اصلاً روی آنها تأثیری نگذاشته است؛[۲۱۶]
دوم. کسانی که تأثیر فیسبوک روی آنها کم بوده و درمقایسه با عوامل دیگر، تعیینکننده نبوده است؛[۲۱۷]