از اهداف دیگر قابل بررسی در این تحقیق نگرش مدیران به برنامه های بهبود کیفیت میباشد. بر اساس نتایج بررسیهای انجام شده در داخل و خارج از کشور، انگیزه، حمایت و تعهد مدیران در اجرای برنامه های بهبود کیفیت عاملی کلیدی میباشد (تورانی، طبیبی، شهبازی، بهار ۸۷ ؛ حمیدی، طبیبی، بهار ۸۳؛ دنیوی، اسفند ۱۳۸۳؛,۲۰۱۰ Jayaram, L. Ahire, Dreyfus). با توجه به اینکه نگرش منفی مدیران به برنامه های بهبود کیفیت که حامیان اصلی این برنامه ها به شمار میروند، استقرار آن ها را دچار مشکل میکند، از این لحاظ قابلیت بررسی را دارا میباشد.
از جمله اهداف دیگر قابل بررسی در این تحقیق، سطح تخصص مدیران در زمینه برنامه های بهبود کیفیت میباشد. مدیران و مسئولین کنترل کیفیت از جمله افراد کلیدی در اجرای مؤثر برنامه های بهبود کیفیت میباشند. لذا سطح تخصص آنان در این زمینه نیز میتواند از فاکتورهای تعیین کننده باشد و به این ترتیب قابلیت بررسی را دارا میباشد و آنچه در این راستا مورد بررسی قرار میگیرد این است که آیا سطح تخصص مدیران و مسئولین کنترل کیفیت میتواند بر استقرار برنامه های بهبود کیفیت مؤثر باشد؟
از جمله اهداف دیگر در این تحقیق، بررسی محدودیتهای اقتصادی صنایع کوچک و نقش آن در استقرار برنامه های بهبود کیفیت میباشد. با توجه به اینکه صنایع کوچک با محدودیتهای مالی دست به گریبان هستند (Cemal Akyüz, Akyüz, Serin, Cindik, 2006 ) که این خود منجر به محدودیتهای انسانی و اطلاعاتی می شود، لذا تنگناهای اقتصادی صنایع کوچک میتواند یکی از عوامل مهمی باشد که اجرای این برنامه ها را تحت تأثیر قرار میدهد. در واقع در صورت چشم گیر بودن محدودیتهای اقتصادی، این عامل میتواند به عنوان مانعی بر سر راه این برنامه ها محسوب شود.
از جمله اهداف دیگر قابل بررسی در این تحقیق، نگرش کارکنان به برنامه های بهبود کیفیت میباشند. با توجه به اینکه مجریان اصلی برنامه های بهبود کیفیت کارکنان میباشند، و در صورتی که انگیزه کافی در این زمینه در آنان وجود نداشته باشد، میتواند از عوامل مهمی باشد که استقرار این برنامه را با مشکل مواجه میکند. همچنین اگر کارکنان، آگاهی و آشنایی لازم با برنامه های بهبود کیفیت و ضرورت اجرای آن را نداشته باشند بر اجرای این برنامه ها اثر منفی خواهد گذاشت. در واقع در صورت نگرش مثبت، نیروی کار با انگیزه میتواند کارها را بهتر انجام دهد و در کل کیفیت بیشتر را به دنبال خواهد داشت و از این لحاظ دارای قابلیت بررسی میباشد. به طور کلی اهداف زیر را می توان برای این پژوهش شمرد:
الف- بررسی ابعاد و جوانب گوناگون برنامه های بهبود کیفیت در صنایع کوچک
ب- بررسی موانع و مشکلات اجرای برنامه های بهبود کیفیت در محیط داخلی(تکنولوژی، نگرش مدیران، سطح تخصص، محدودیتهای مالی، نگرش کارکنان)
ج- ارائه راهکارها و پیشنهاداتی برای اجرای برنامه های بهبود کیفیت در صنایع کوچک
۱-۴ فرضیات پژوهش
برای تجزیه و تحلیل موضوع مورد مطالعه و با توجه به مقدمات داده شده، فرضیاتی به شرح ذیل طرح و مورد آزمایش و بررسی قرار می گیرند:
۱-۴-۱ فرضیه اول:
بین تکنولوژی مورد استفاده در صنایع کوچک و عدم توسعه برنامه های بهبود کیفیت رابطه معنی دار وجود دارد.
۱-۴-۲ فرضیه دوم:
بین نگرش مدیران به برنامه های بهبود کیفیت و عدم توسعه این برنامه ها رابطه معنی دار وجود دارد.
۱-۴-۳ فرضیه سوم:
بین سطح تخصص مدیران و عدم توسعه برنامه های بهبود کیفیت رابطه معنی دار وجود دارد.
۱-۴-۴ فرضیه چهارم:
بین محدودیتهای اقتصادی صنایع کوچک و عدم توسعه برنامه های بهبود کیفیت رابطه معنی دار وجود دارد.
۱-۴-۵ فرضیه پنجم:
بین نگرش کارکنان به برنامه های بهبود کیفیت و عدم توسعه این برنامه ها رابطه معنی دار وجود دارد.
علت انتخاب واژه «عدم توسعه» به عنوان متغیر وابسته ، عدم وجود توسعه در اجرای برنامه های بهبود کیفیت میباشد. و یا در صورت اجرای برنامه های بهبود کیفیت توسعه این برنامه ها در سطح بسیار محدود میباشد. همچنین در فرضیه های این تحقیق سعی در بررسی عوامل درون سازمانی شده است. عوامل درون سازمانی بسیار زیادی وجود دارد که در اجرای برنامه های بهبود کیفیت مؤثر میباشند. از میان این عوامل، پنج عامل تکنولوژی مورد استفاده در صنایع کوچک، نگرش مدیران، سطح تخصص مدیران و مسئولین کنترل کیفیت، نگرش کارکنان و محدودیتهای اقتصادی صنایع کوچک تحت عنوان فرضیه های تحقیق مورد بررسی قرار می گیرند.
عوامل داخلی:
– مدیریت
– کارکنان
– محدودیتهای اقتصادی
– تکنولوژی
– سطح تخصص
متغیرهای مستقل
شکل ۱-۱ رابطه بین متغیر های مستقل و وابسته
۱-۵ تعاریف و اصطلاحات
۱-۵-۱ برنامه ریزی کیفیت[۴]:
« فعالیتهایی که اهداف و نیازمندیهای کیفیت و نیازمندیهای مربوط به کاربرد اجزای سیستم کیفیت را تعیین میکند » (جمشیدی، ۱۳۷۹).
۱-۵-۲ صنایع کوچک[۵]:
سازمانهای با کمتر از پنجاه نفر کارمند، صنایع کوچک نامیده میشوند (Cemal Akyüz, Akyüz, Serin, Cindik,2006). البته تعاریف زیادی توسط محققان مختلف و یا سازمانهای متعدد برای تعیین محدوده صنایع کوچک ارائه شده است که این تحقیق فقط به این تعریف بسنده میکند.
۱-۵-۳ برنامه کسب و کار[۶]:
« برنامه کسب و کار سندی است که موقعیت فعلی و آینده مطلوب شرکت را به تصویر می کشد. » (Honig, Karlsson, ۲۰۰۴)
۱-۵-۴ تکنولوژی[۷]:
ابزار تبدیل داده به ستاده به عبارتی « روش یا شیوه ی انجام کار و انتخاب نوع ابزار کار» (میرسپاسی، ۱۳۸۸)
۱-۵-۵ محدودیتهای اقتصادی:
محدودیتها و تنگناهایی که صنایع مختلف ( به خصوص صنایع کوچک ) از لحاظ مالی و سرمایه گذاری با آن درگیر هستند را شامل می شود. منظور از محدودیتهای اقتصادی، مشکلات و تنگناهای مالی صنایع کوچک در اجرای برنامه های بهبود کیفیت میباشد
۱-۵-۶ سطح تخصص:
منظور میزان تخصصی است که مدیران و مسئولین کنترل کیفیت در زمینه برنامه های بهبود کیفیت و اجرای آن ها دارا میباشند.
۱-۵-۷ کیفیت[۸]:
« کیفیت عبارت است از مشخصه یا مجموعه ای از مشخصات محصولات تولید شده » (فاطمی قمی، ۱۳۷۰).
فصل دوم
ادبیات تحقیق
۲-۱ تاریخچه و سیر تحول نظریه های بهبود کیفیت
در دهه ۱۹۱۰ بازرسی کیفیت و در سال ۱۹۲۴ کنترل کیفیت متداول شد که این دو رویکرد تحت عنوان رویکرد مبتنی بر بازرسی شناخته میشوند.
در دهه ۱۹۵۰ تضمین کیفیت و در دهه ۱۹۸۰ و همچنین دهه های پس از آن، ارتقای مستمر کیفیت متداول شد که این دو نیز تحت عنوان رویکرد مبتنی بر پیشگیری شناخته میشوند.
ویژگیهای نظامهای مبتنی بر بازرسی عبارتند از:
-
- تلاشها بعد از تولید محصول یا ارائه خدمت انجام می گیرند.